یک هفته از سفرم به ژاپن میگذرد. ولی هنوز ذهنم کاملاً درگیر این کشور است. دربارهی ژاپن کتاب میخوانم، دربارهی ژاپن فیلم میبینم، دربارهی ژاپن پادکست گوش میدهم، دربارهی ژاپن حرف میزنم و خلاصه از این کشور رها نشدهام.
با خودم فکر میکنم که چه چیز این جزیرهی خفته در کنج نقشه را برایم ویژه میکند؟ سرزمین زلزلههای مهیب. کوههای آتشفشانی. رودهای اسیدی و سونامیهای مرگبار. چه سرزمین عجیبی؟! سرزمین مدرنترین فناوریها در کنار سنتیترین آیینها. قطار شینکانسن و حمام عمومی برهنه. برج اسکایتری و مراسم سنتی چای. سرزمین سوشی که تاریخ را درنوردیده. شمشیر سامورایی که طی قرون صیقل خورده و زبان دشواری که روزی در هیروشیما یگانه ابزار کسی بود که حرارت تحملناپذیر بمب اتم را به کلمه تبدیل کرد: تاسوکِتِه…(کمکم کن)
